"مضید"

شاید یعنی مزیدهایی که ضدیت دارند.

"مضید"

شاید یعنی مزیدهایی که ضدیت دارند.

«تو هیچی نمی‌فهمی.»۲

چهارشنبه, ۱۶ فروردين ۱۴۰۲، ۰۱:۲۴ ق.ظ

یه سال و خورده‌ای گذشته.

داشتیم حرف می‌زدیم. یه چیزی گفتم که خیلی دلش شکست. خیلی زیاد. می‌خواستم خودم رو خفه کنم بعد از واکنشش.

برای اینکه شاید بتونم کاری بکنم بهش گفتم من میام نزدیک خونه‌تون اگه خواستی بیا اگه هم نه که حقمه. سریع رفتم و اونم اومد. چشماش قرمز شده بود. گریه کرده بود.

راه رفتیم و چند ساعت حرف زدیم. خیلی دوستم داشت. خیلی دوستش داشتم. اصلا انقدر ناراحت بود چون خیلی دوستم داشت. هنوز نمی‌دونم چرا انقدر دوستم داشت.

یه جای مکالمه گفت: «کاش یکی من رو اینجوری من دوستش دارم دوستم می‌داشت.» یکم بعدش گفت: «تو هیچی از عشق نمی‌فهمی.» خیلی ملایم گفت. ولی خیلی دردناک بود. 

بعد از یه سالی که با هم قرار گذاشتیم که دیگه حرف نزنیم و دور بشیم، نمی‌تونم فراموشش کنم. خیلی دختر عجیب و خوبی بود. خیلی از ظرافت‌هاش رو تازه می‌فهمم.

یکم جنس حرفا زرد و داغونه. نمی‌دونم. دارم سعی می‌کنم بنویسم به این امید که بعدا ببینیم و فکر کنیم.

ولی من رو تنهایی و دلتنگی از پا در آورد.

  • ماضد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی