"مضید"

شاید یعنی مزیدهایی که ضدیت دارند.

"مضید"

شاید یعنی مزیدهایی که ضدیت دارند.

۱ مطلب در شهریور ۱۴۰۲ ثبت شده است

۲۳
شهریور

مرگ و زندگی یه جورایی با هم عجینن. هر لحظه که می‌گذره یه قدم به مرگ نزدیکتر می‌شیم. هر مولکول اکسیژنی که توسط سلولامون مصرف میشه از اون ور عمرش رو هم کمتر می‌کنه. جالبه، یادمه یه مستندی می‌گفت هر چی بیشتر به سلول اکسیژن برسه زودتر پیر می‌شه.

به نظر میاد هر چی بیشتر بخوایم از مرگ فرار کنیم بیشتر بهش نزدیک می‌شیم. انگاری زندگی کردن یعنی آماده مرگ بودن.

خیلی پیش میاد که به مرگ فکر میکنم. خیلی وقته دوست دارم برم یه روزی یه سر به قبرستون بزنم. برای خودم بچرخم و فکر کنم. چند روز پیش هم مادر یکی از نزدیکان از دنیا رفت و دوباره فکر به مرگ برام شدت گرفت.

اما چجوری باید همزمان هم زندگی کرد و هم آماده مرگ بود؟

می‌دونی ما یه زمان محدودی داریم. میزان محدودیتش هم درست مشخص نیست و تا تموم نشه نمی‌فهمیم. اگر بخوایم از مرگ فرار کنیم و برای جاودانگی تلاش کنیم در واقع همین زمان محدودمون رو هم سوزوندیم.

گاهی فکر می‌کنم یه مرگ خوب یه بخش مهمی از  زندگیه. فرض کن لحظات آخرته و تو اینو می‌دونی، یه حسی در درونته که آخیش من کارام رو کردم و حالا وقت رفتنه. چند نفر محدودی که یکم عمیق‌ترن و یه جورایی نزدیکن بهت رو می‌بینی. باهاشون یه صحبت طنزآلودی می‌کنی که آره من دارم می‌رم و یه چندتا نکته ریز هم شاید بهشون بگی. اونا ولی باور نمی‌کنن. فکر می‌کنن داری شوخی می‌کنی. «هه‌هه پیرمرد چه شوخیش گرفته». باحالی‌ش هم به همینه که تا واقعا نری کسی باور نمی‌کنه. اگه از قبل همه می‌دونستن که جالب نمی‌شد. چند ساعت یا کم‌تر از یه روز دیگه به همه خبر می‌رسه که بله دنیا رو ترک کردی و حالا همه می‌فهمن چی می‌گفتی. جالب نیست؟ از بالا نگاهشون می‌کنی. مخصوصا اونایی که دوست‌شون داشتی. یکم غم‌گین می‌شی که از رفتن‌ت ناراحتن. ولی خوش‌حالی که تو پچ‌پچ‌ها مردم حسرت می‌خورن که دیگه نیستی. شایدم کسی حسرت نخوره، چه بهتر. :)

می‌دونی دوست دارم خوب زندگی کنم. خوب یعنی هر کاری می‌کنم قشنگ باشم. چه فقیر باشم چه پولدار. دوست دارم ظرافت‌ها رو ببینم. تا لحظه آخر مهربون باشم. لزوم اهمیشه خوش‌حال نخواهیم بود ولی می‌تونیم سعی کنیم قشنگ باشیم. اتفاقا خیلی اوقات قشنگی تو غمه، تو رنجه.

کاش وقتی تموم شد بفهمم که چی شد. پیش خودم که خلاصه‌ش می‌کنم جای هر چیزی رو بفهمم.

الان که دارم فکر می‌کنم می‌بینم لزومی هم نداره که تهش خوب بمیریم، ولی می‌تونیم تا آخرین لحظات خوب زندگی کرده باشیم.